گلونی کوردی
”گلونی کردی”
سیری در جایگاە، ریشە شناسی و تجزیە و تحلیل معنایی گلونی.
گلونی کردی میراثی فرهنگی و هویتی است، با نقش و نگارەهایی از دل طبیعت بکر زاگرس؛ جایی کە مردمانش تمام داشتەهایشان را در سفرە برادری و برابری در طبق اخلاص نهادە و هرکدام بە نحوی این کهن زیست بوم ماد را آراستەاند .
در دیاری کە کاسمسا (بدە بستان با همسایە)
رسم دیرینە مردمانش است، تک روی معنی و مفهومی بغیر از انزوا و شکست ندارد .
گلونی حاصل تاریخ، فرهنگ و هویت جمعی مردمان کرد؛ مخصوصا ساکنان زاگرس میانی اعم از لکها، گورانها، کلهرها، زنگنەها، فیلی ها (کردهای ایلامی)، لرهای کوچک و هورامی ها میباشد؛ هرچند بصورت پراکندە و کم رنگتر دربین اردلانها، جاف ها و… هم استفادە میشود.
این پوشش مشترک هویتی نشانە تاریخ جدایی ناپذیری است کە با زنجیریه فرهنگی مردمان بزرگ زیست بوم زاگرس را فارغ از هر گویش و مرام و مسلکی در هم تنیدە و یک دست مینمایاند.
در دیاری کە غیور مردانش بە حدی برای گلونی شیر زنانشان حرمت قائلند کە در منازعات قومی مادامی کە کلانتر زن کرد، گلونی از سر کشیدە و آن را در پیشگاە صاحب حق بر زمین میگذارد طرف مقابل برای بر زمین نماندن گلونی کردی از حق خود گذشت میکند تا گلونی کردی بە جایگاە و کرامت خود بازگردد، مصادرە بە مطلوب گلونی بە نام یک قشر خاص امری مردود و مترود است.
کَتket و گلونی کردی در مدلها و طرحهای زنانە و مردانە وجود دارد کە در گلونی کردی زنانە نقش گل های روی پارچە بیشتر بە رنگ های قرمز، سبز، نارنجی، آبی و… با حاشیە سیاە میباشد و گلونی یا هراتی (بە دلیل واردات این نوع پارچە در زمانهای دور از هرات) مردانە هم همان گلونی است با این تفاوت کە تمام نقش گلهای روی پارچە با رنگ سفید و حاشیە سیاە میباشد.
سربند گلونی در گذشته در لباس مردان هم به کار میرفتە و به طور کلی گفته میشود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها در لباس مردان و زنان این دیار استفاده میشدە و همچنین نیز بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند کردی به دوره مادها برمیگردد.
دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش های ایرانی را توصیف میکند و سربند را در مورد زنان و مردان کرد، هر دو به کار میبرد. و وجود دستاری به دور سر در نقش برجستههای تاریخی تأیید میشود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر داشتەاند. در سالنامههای آشوریان نیز میبینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامیها و مادها از این سربند یاد میشود و در میان نقش برجستههای به جامانده این سربند به وضوح دیده میشود.
مثلاً در حفاری گورستان عصر آهن (سه هزار ساله) باباجیلان در غرب شهرستان دلفان، دامنه کوه سرکشتی انگشتر مفرغیای مربوط بە دوران ماد به دست آمد که به جای نگین آن، نقشکندهای وجود داشت. این نقشکنده، نقش یک انسان با دو بال بود که از دل خورشید بیرون میآمد. این نماد در فرهنگ پیش از تاریخ، بە عنوان فَروَهَر یا همان «انسان خدایگونه» معرفی شدە است. این نماد شکلی روحانی و لباس بر تن دارد. با نمادشناسی انجام شده روی اندام این نقش، کفش مادی، شلوار مادی و باشلوق مادی (سربندی که مانند کلاه دور سر قرار میگرفتە) مشخص شدهاند. این سربند همچون مقنعە های امروزی گوش، گردن و سینە ها را میپوشاند. روی این باشلوق مادی، کلاهی قرار دارد و دور کلاه دستاری بسیار شبیه گلونیهای امروزی قرار گرفته است. این نماد یکی از قدیمیترین نمادها در لکستان به شمار میآید و در مجموع مرد را با جنبه الوهیت او و دستاری به سر آن هم شبیه گلونی نشان میدهد. همچنین چندین نمونه مفرغهای دیگر در لکستان به دست آمده است که تصاویر مرد و همچنین زن را با سربند و دستار نشان میدهد و بیشتر مورخان در توصیف هایشان از پوشش اقوام زاگرس به این دستار یا همان سربند اشاره واضح و مشخص داشتهاند.
نام گلونی برگرفتە از نقش و نگارە گل و گیاهی است کە بر روی پارچە آن نقش بستە است، گیاهی کە قدرت خارقالعادەای در رفع عطش و تشنگی دارد؛ این مسئلە بی ارتباط نیست با شیوە زندگی عشایری این مردمان کە بیشتر در تقسیم وضایف زنان مسئول تامین آب خانوار و رفع تشنگی بودەاند.
در نتایج کاوش هایی کە در چند دهە اخیر توسط باستان شناسان در زاگرس میانی انجام شدە است در تپە عبدالحسین دلفان جمجمه ٨هزار سالە زنی توسط “جودیت پولار” باستان شناس انگلیسی کشف شد کە از لحاض ریخت شناسی در جمجمە دارای تفاوتهایی با بشر امروزی بود، همچنین در گنج درە کرماشان و تپە علی کُش دهلران ایلام نیز باستان شناسان غربی اسکلت هایی با همان خصوصیات کشف کردند کە در قسمت بالای جمجمە فرو رفتگی داشت، دانشمندان ریخت شناسی این فرو رفتگی جمجمە در جنس مونث را در اثر بستن پارچە بر پیشانی (چیزی کە هم اکنون نیز در بین کردها مرسوم است مخصوصا برای نوزادان کە باعث شکل گیری جمجمە میشود) و همچنین حمل کوزە بر روی سر میدانند نە اینکە گونە زیستی دیگری باشند.
فلذا کردها کە بومیان اولیە این دیارند سربند و گلونی را در فراسوی تاریخ خود نهادینە دارند.
و ونی کە گیاهیست با خاصیت رفع تشنگی در سربند زنان کرد نقش بستە زیرا کە اینان با حمل ظروف کوزەای و سفالین در دست و بر سر مسئول تامین آب خانوار بودەاند و همانند گل ونی تشنگی خانوادە را بر طرف نمودەاند از این رو گلونی را نماد زندگی، بخشندگی و پاکی زنان کرد میدانند.
در دورههای متأخر نیز کاربرد گُلوَنی شکل رایجتری پیدا میکند و به عنوان مثال در دوره قاجار در عکسهای گرفته شده مردان با پوشش گُلوَنی دیده میشوند.
(خوانین سنجابی، گوران، اردلان، کلهر، بیرانوند و حسنوند و…) در بین کردهای لک مردان گلونی را دور «شەو کڵاو، کڵاو نۊرئابادی، کڵاو لار» یا همان کڵاو چەرمێ (کلاە سفید) مرسوم در منطقه لکستان میبستند و به گاه مهمانی یا جنگ، به منظور تزیین و یا نگهدارنده کلاه از آن استفاده میکردهاند.
همچنین در دوران ساسانی نمونهای از سربند دیده میشود که بسیار شبیه گلونی امروزی مناطق کردنشین لرستان، ایلام، کرماشان و… است.»
در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمدە است کە زنان مسن گلونی های سیاە بە سر میکردەاند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و… را بە سر می بستند.
«چار گلونی»
چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ١/۵ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیههای قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر میبستند. لازم است ذکر شود که به شکل کلی بستن گلونی بر روی سر را، سرون serven یا ساوە sawe نیز میگویند.
و همچنین نیز در ادبیات عامە و فلکلور کردی (لکی، کلهری، گورانی و…) بە وفور از گلونی کردی بە عنوان یکی از پوشش های اصلی این مردمان یاد شدە است؛ وقتیکە ریزبینانە تر وارد کاوش معنی گلونی در لهجەها و گویشهای متفاوت کردی اعم از لکی، گورانی، کلهری و… میشویم و رد پای معانی واژە ها را در گویش های منطقە مورد تجزیە و تحلیل قرار میدهیم بە این مهم دست میابیم کە این گلی کە در سربند زنان کرد نقش بستە است دربین مردمان لک با نام {پەلەڤەنی=pelevenî} ،
{Gollvenî=گوڵڤەنی}
و{GOllWENI=گوڵوەنی} امروزە نیز وجود دارد و همچنین نیز در بین گوران و کلهر و… با نام{GOllWENI=گوڵوەنی} موجود میباشد؛ چیزیکە بیشتر جالب توجە و بررسی است این مسئلە میباشد کە در بین لرهای کوچک گیاهی با این نام وجود خارجی ندارد و برای گیاە “گلونی” در بین لرهای کوچک معادلی بدور از ریشە معنایی گلونی کە در گویشهای متفاوت کردی مصداق داشت بە نام {Pênume=پێنومە} را دارا میباشند حال اینکە از دیرباز نامگذاری هر مکان، کالا، صنعت و داشتەای بنابر زبان و گویش خاستگاە اصلی و اولیە آن بودە است همچنانکە نام اکثریت غریب بە اتفاق اماکن و گل و گیاە های هر منطقەای بنابر گویش و زبان معیار آن منطقە تعریف شدە است و با گذران از مرز منطقەای بە منطقە دیگر اسامی بنابر زبان مردمان آن دیار دچار تغییرات نهادی شدە و میشوند. و از جایی کە در بین لرهای بزرگ سربند گلونی وجود ندارد و پوشش دیگری بە نام مینا دارند هرچە از مناطق مرکزی زاگرس بیشتر بە سمت جنوب میرویم و بە مناطق لربزرگ نزدیکتر و از مناطق هم مرز با کردهای لک و کردهای فیلی دور تر میشویم این تغییر پوشش را بیشتر احساس میکنیم.
علی قبادی
کورد(لک)کوهدشت